نه ماهگی عزیز دلم
مگر میشود تـــــو باشی تـــو بخندی ، تــو دلبری کنــــی ، تــــو عاشقانه مرا نگاه کنی و من
دیوانه وار عاشق تـــــــــو نباشم ! من با هر تبسمت هزاران بار متولد میشوم ، بی شک
زیباترین چشم انداز زندگیم تندیس لبخند توست وقتـــی تو میخندی بی هــوا پرواز میکنم .
عزیزم ٩ ماهگیت مبارک
کاش می شد دوباره کودک شوم دوباره خودم رو تو آغوش گرم مادر و پدرم جا کنم البته با
این احساس و تجربه و از ثانیه ثانیه اش لذت ببرم.
مادر که می شوی بیشتر فکر می کنی به مادرت... مادربزرگت... مادر مادربزرگت.........
و اینکه آنها چه سختی ها کشیده اند و چه آرزوهایی داشته اند…
مادر که می شوی صبور میشوی و باحوصله. انگار نه انگار که تا همین دیروز بی حوصله
ترین آدم روی زمین بودی...
مادر که می شوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود انگار نه انگار که تا دیروز
خوابت از خواب زمستانی خرس ها هم سنگین تر بود…
مادر که می شوی ذوق زده ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت...
مادر که می شوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی آید در دلش چه
ها گذشته...
و مادر که می شوی.. بیشتر به او می اندیشی که از مادر مهربانتر است و بیشتر به این
نکته میرسی که او غیر قابل توصیف است....
خدایا ممنونتم، چه هدیه ای بالاتر از این فرشته ی کوچولوی ناز آسمونی؟!
رادوین جوونمون توی ماه نهم زندگی قشنگش
کاملا 4 دست و پا راه میره.....روی زانوهاش بلند میشه گاهی یکی از دستاشو هم نمیگیره .
در کشوها رو باز میکنه و کل محتویاتش رو پراکنده میکنه و منم دنبالش که دوبار جمعشون کنم.
دست دسی رو یاد گرفته (دست چپش رو ثابت نگه میداره و با دست راستش میزنه رو دست چپش).
عاشق اینه که یکی از صبح تا شب باهاش بازی کنه.....وقتی دنبالش میکنیم کلی هیجانی میشه و فرار میکنه اما گاهی یهو به سمت خودمون میاد و فکر میکنه داره فرار میکنه.
عاشقانه مو کشیدن رو دوست داره و جزو یکی از بازیهاشه و کلی هم میخنده.
آب بازی رو خیلی خیلیییییی دوست داره و همیشه توی حمام شیر میخوره و میخوابه.
وقتی زنگ میزنن میدونه که یکی داره میاد و به ایفون و در نگاه میکنه و کلی ذوق میکنه و منتظر میمونه تا یکی بیاد توو.الهی فدات شم پسر باهوشم.
اعتراض کردن رو به خوبی بلده و صداش رو کلفت میکنه و اِ اِ اِ میگه.
لباشو میاره جلو و پوووووووووووووف میکنه .
جعبه دستمال کاغذی هم یکی از اسباب بازیهاست که تمام دستمالهاش ظرف یه دقیقه خارج میشه.
غذا رو میتونه تو دهنش بذاره البته برای لباساش روزگاری درست میکنه ها .
کارتون باب اسفنجی رو خیلی دوست داره و نگاه میکنه و با دست زدن اونا رادوین هم دست میزنه.
تا امروز هم دندوناش درنیومده....
اولین کلمه اش ماما بود ، دَ دَ رو که میگه و خیلی هم دوستش داره، بابا رو گاهی میگه و اَاَه که در مواقع عصبانیت میگه.
اخرشم ما نفهمیدیم رادوین موشه یا خرگوشه